زندگی نامه فیض محمد کاتب { هزاره }
فیض محمد فرزند سعید محمد و نواسه خــدا داد . در یک خانواده دهقان در دهکده زرد سنگ ولسوالی قره باغ ولایت غزنی در سال ( 1279 ق ) به دنیا آمد.
علوم متداوله را در زاد گاهش نزد علما و فضلا محل و مسا جد قریه ا ش فرا گرفته و پس از حا د ثه خا نه جنگی د ر قره باغ رهسپار ولایت قندهارگردیده و در آن شهر به تحصیل پردا خت در سال ( 1305 ) دو باره به وطن بازگشت و تا سال ( 1310 ) بــه اکتساب علوم و دانش مصروف شد . بدین ترتیب کاتب در غزنی، قندهار، لاهور وکابل به تحصیل پرداخته بود و به علوم مختلف دسترسی پیدا کـــــــــرده بود. کاتب بزبانهای دری، پشتو، عربی، اردو و انگلیسی روان صحبت میکرد.
کــاتب فاضل، ادیب، شخصیت روشنفکر و از جمله مشروطه خواهان اول بود که مدتی را در زندان (شیرپور) کابل به جرم روشنفکری و روشن نگری گذرانده بود، اما به اثر شناختی که حبیب الله خـان از زمان شهزادگی باوی داشت از حبس رها گردید.
کاتب در سال ( 1320 ق ) توسط ا ستادش ملا محمد سرور اسحاق زا ئ که مشاور و نویسنده خـــاص دفتر سردار نصر الله خان بود به صفت تاریخ نویس به دربار امیر حبیب الله خان – ا ستخد ام شد برای این منظور اسناد دربار و مدارک تاریخی قابل دسترس و کتابهای لازم را در ا ختیار وی گذاشتند.
کــاتب یکی از فرزندان قشر عامه و زحمتکش افغانستان و از فقیر ترین مردم این سرزمین بود که به دربار راه یافت و علت آنهم لیاقت ، فهم ، دانـــــــای و اخلاق و از همه مهمتر وقوف به رموز نویسندگی و نگارندگی و تجربــــــــه علمی اش بود که کمتر کسی د ر آن وقت دارای چنین خلا قیت بود. کاتب حقیقتا نو یسنده پر کـــا ر و با حو صله و مورخ عالم و توانا بود و در محیط دربار حقایق و واقعیت ها را آ ن چنان با مهارت و زرنگی د ر زیر لفافه عبارات می آراست ثبت و نوشته میکرد که اقــــدام به این امر در آنروز در زیر چکمه های استبدادی امرای خـــــود کامه خیلی ها پر خطر و دور از امکان بـــــود اما وی با شجاعت و زرنگی خاصی دست بـــــــه این اقدام پر خطر زد ویک سلسله حقا یق نباید گفتنی د ر بار را بگونه مستند و مفصل درج و ثبت تـــاریخ کرد. کـه دراین حصه با متوجه شدن ا میران بعضا مورد خشم ، توهین و تحقیر امیران نیز واقع گردیدند .
امـــــا کاتب روشنفکر و متعید رسالت نویسندگی را فدای جاه، جلال، درهم و دینار ننموده و پوینده و استوار در این آرمان مردمی خویش گامزن شدد. کاتب د ر اثر زحمات شبا روزی و ا ستعدا د فطری خویش کتاب ضخیمی را به نام ( تحفه الحبیب ) در دو جلد مشتمل بر وقایع عصر احمد شاه ا بدالی از سال ( 1160 ق ) تا سال ( 1297 ق ) نوشت و مجددا مامور شد که وقایع عهد امــارت امیر عبدالرحمان خان را به شمول اوضاع عصر امیر حبیب الله خان تا زمان خودش برشته تحریر درآورد.
کـــــاتب نگارش تحفه الحبیب را بــــه قلم خوش خط و زیبای نستعلیق د ر ماه شوال ( 1322 ق ) در ( 885 صفحه ) به پایان رسانید که این کتــاب در آرشیف ملی افغانستان موجود است. وقایع تاریخی جلد دوم تحفه ا لحبیب از سقوط امارت امیر محمد یعقوب خـــان و پایان جنگ دوم افغان و ا نگلیس در سال ( 1297 ق) ختم می شود.
کاتب کـــه نویسنده شجاع و توانمند بود با درنظر داشت هنر نویسندگی چنان به تحریر وقایع و حوادث تاریخی پرداخته است که از این حسن زیبایی و نویسندگی و هنرمندی که خود امیر حبیب الله خان شخصی با مطالع بود تمجید و تحسین نیز نموده است. همچنان وی به انتقاد های غیر علمی ناقدان بی مایه و بی سویه و حسودان جوابهای علمی و سنجیده نیز دا ده است. ولی متاسفا نه کتـــاب تحفه الحبیب در اثر مخالفتهای عدهاي از اشخاص صاحب غرض دربار اقبال چاپ نیافت. بنا امیر حبیب الله خان امر کرد این کتاب بطرز دیگری یعنی ( سرا ج التاریخ ) د ر آ ورده شود. لذا کاتب بــــــا سعی و تلاش کامل ا ز وقایع مشترک و مشابه تحفه الحبیب و سراج ا لتاریخ کتاب مهم و با ارزشی سراج ا لتواریخ را تا لیف نمود.
کتـاب سراج ا لتاریخ نخستین کتاب ثبت و ضبط وقایع دولتی و حکومتی افغانستان شمرده می شود که توسط کـــاتب به رشته تحریر درآورده شد. یکی ا ز موارد این کتاب دراین امـــــــر نهفته است کــــه وی با شجاعت و شهامت بدون ترس و هراس ز یرکانه در هر جای آن به صراحت خیانت و رشوه ستانی مقامات دولتی و حکومتی را بیان داشته است که کاتب با تحریر این عبارات مورد نکوهش و سر زنش نیز واقع شده است. میتوانیم کـــــاتب را ( میرخواند ) مولف کتاب ( روضت ا لصفا ) عصر تیموریان به حساب آوری و همچنا ن ویرا بیهقی نیز میتوانیم بگویم طور که بیهقی خود می گفت:
(گر چه پرورده خاندان غزنویانم اما امانت تاریخ نگاری مرا وا می دارد که حقایق را بیا ن کنم) با در نظرداشت همین امر کاتب هم در بیان حقایق تاریخی به شیوه خودش موففیت حاصل کرده بود.
سر انجام این شخصیت بر جسته عـلم و فرهنگ و سیاست به اثر مریضی که عاید حالش بود چشم از جهان پوشید و به جاویدانه گان پیوست و جسد آن روز چهار شنبه 16 رمضان 1308 در شهر کــــابل بخاک سپرده شد . کاتب از میان مـردمش رفت اما آثار پر بـــــــار و فنا ناپزیراش که مایه افتخار رهروان حق و عدالت است جاویدانه در بین ماست.
اين پايگاه به همه هموطنان شريف و ارجمندم تعلق دارد و در جهت ارتقاي سطح معلومات ديني، سياسي و اجتماعي هموطنان و بحث و تبادل نظر در موضوعات مختلف و مسائل جاري كشور و تقويت وحدت ملي ايجاد گرديده است. و براي بهتر شدن به راهنمايي ها، پيشنهادها و انتقادات سازنده شما نياز دارد. لذا خواهشمندم نظرات مفيد خويش را در باره مطالب موجود بيان نماييد. از نوشتن نظرهایی كه خارج از نزاكت و آداب اسلامي باشد و به اختلافات قومي، زباني،مذهبي